خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دلگیری
/delgiri/
معنی
۱. دلتنگی.
۲. آزردگی؛ رنجیدگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bleakness, starkness
-
جستوجوی دقیق
-
دلگیری
لغتنامه دهخدا
دلگیری . [ دِ ] (حامص مرکب ) صفت دلگیر. دلگیر بودن .کراهت و نفرت . (ناظم الاطباء). || حزن و اندوه . (ناظم الاطباء). غم و غصه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). || غضب و خشم . (ناظم الاطباء).
-
دلگیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] delgiri ۱. دلتنگی.۲. آزردگی؛ رنجیدگی.
-
دلگیری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bleakness, starkness
-
واژههای همآوا
-
دل گیری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
drabness, dusk
-
جستوجو در متن
-
اندوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: handōh] ‹انده› 'anduh غم؛ غصه؛ دلگیری؛ گرفتگی دل.
-
انقباض
واژگان مترادف و متضاد
۱. فشردگی، گرفتگی ۲. دلگرفتگی، دلگیری ≠ انبساط
-
کرب
واژگان مترادف و متضاد
اندوه، حزن، دلگیری، غم، کربت، محنت،
-
بیدلانه
لغتنامه دهخدا
بیدلانه . [ دِ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) با بیدلی . همانند بیدلان . در حالت بیجانی و بطور آزردگی و دلگیری . (ناظم الاطباء).
-
ملولا
لغتنامه دهخدا
ملولا. [ م َ ] (اِ) آزار. اذیت . رنج . اندوه . حزن . ملالت . دلگیری . (از ناظم الاطباء).
-
ملالت
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزردگی، آزردهدلی، افسردگی، اندوه، بیزاری، تکدر، حزن، دلآزردگی، دلتنگی، دلگیری، رنجش، ضجرت، سودا، کدورت ۲. بیزار شدن، بهستوه آمدن ≠ بهجت، نشاط
-
رنجیدگی
لغتنامه دهخدا
رنجیدگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص ) رنج دیدگی . تعب دیدگی . رنجش . || دلتنگی . آزردگی خاطر. دلگیری . (ناظم الاطباء) : اگر خواهی از رنجیدگی دور باشی آنچه نرود مران . (قابوسنامه ). || اندوه . ملالت . (ناظم الاطباء).
-
بفم
لغتنامه دهخدا
بفم . [ ب َ / ب َ ف َ ] (اِ) اندوه و دلگیری . (برهان ) (ناظم الاطباء). دلتنگ که فرم نیز گویند. (رشیدی ) (شعوری ج 1 ورق 206). اندوه و دلتنگی . (از آنندراج ). || (ص ) اندوهگین و دلتنگ و فرومانده را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء).دلتنگ و فرومانده باشد. ...
-
سودا
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجارت، دادوستد، معامله ۲. تندخویی، تندمزاجی، عصبیت ۳. اگزما، جرب، حکه، گری ۴. اندیشه، خیال ۵. مالیخولیا، وسواس ۶. اشتیاق، عشق، هوس، میلشدید، میل ۷. اندیشه بیحاصل، خیال باطل ۸. دیوانگی ۹. دلگیری، ملالت ۱۰. نوعی نوشابه