دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (اِ) قسمی از آلات طرب . نوعی طنبور شبیه به دیگدان و این طنبوری بسیار قدیم است و از نام وصفی آن پیداست که نامی فارسی است . (یادداشت مؤلف ).
دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، دمر. نگون . منکب . به روی افتاده . بر روی خفته . مقابل ستان . (یادداشت مؤلف ). مقابل طاقباز. به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده و دمر خوابیده . ضد ستان خوابیده . (ناظم الاطباء). رجوع به دمر شود. || حالت وارون بر زمین نهادگی ظرف
دنبریلغتنامه دهخدادنبری . [ دَم ْ ب َ ] (ص نسبی ) در اصطلاح عامیانه به معنی دمری که دمرو و وارونه است . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). و رجوع به دمری و دمرو و دنبر شود.
منکبلغتنامه دهخدامنکب . [ م ُ ک َب ب ] (ع ص ) بر روی درافتاده و سرنگون . (ناظم الاطباء). به روی درافتاده . دمر. دمرو . (یادداشت مرحوم دهخدا).
دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (اِ) قسمی از آلات طرب . نوعی طنبور شبیه به دیگدان و این طنبوری بسیار قدیم است و از نام وصفی آن پیداست که نامی فارسی است . (یادداشت مؤلف ).
دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (اِ) قسمی از آلات طرب . نوعی طنبور شبیه به دیگدان و این طنبوری بسیار قدیم است و از نام وصفی آن پیداست که نامی فارسی است . (یادداشت مؤلف ).
دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، دمر. نگون . منکب . به روی افتاده . بر روی خفته . مقابل ستان . (یادداشت مؤلف ). مقابل طاقباز. به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده و دمر خوابیده . ضد ستان خوابیده . (ناظم الاطباء). رجوع به دمر شود. || حالت وارون بر زمین نهادگی ظرف
دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (اِ) قسمی از آلات طرب . نوعی طنبور شبیه به دیگدان و این طنبوری بسیار قدیم است و از نام وصفی آن پیداست که نامی فارسی است . (یادداشت مؤلف ).
دمرولغتنامه دهخدادمرو. [ دَ م َ ] (ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، دمر. نگون . منکب . به روی افتاده . بر روی خفته . مقابل ستان . (یادداشت مؤلف ). مقابل طاقباز. به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده و دمر خوابیده . ضد ستان خوابیده . (ناظم الاطباء). رجوع به دمر شود. || حالت وارون بر زمین نهادگی ظرف