دوبخشهلغتنامه دهخدادوبخشه . [ دُ ب َ ش َ / ش ِ ] (ص نسبی ق مرکب ) به معنی مضاعف است . (از آنندراج ). مضاعف و دوچندان . (ناظم الاطباء).
گراف دوبخشیbipartite graphواژههای مصوب فرهنگستانگرافی که مجموعۀ رأسهای آن را بتوان به دو مجموعۀ مجزا چنان بخش کرد که هیچ دو رأسی که به یکی از این مجموعهها متعلقاند، به یکدیگر وصل نشوند
شکل دوبخشی سادهsimple binary formواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکل یا ساختار موسیقایی متشکل از دو بخش مرتبط که ریزش تقریباً یکسان دارند
کشش دوبخشی راسلsplit Russel's tractionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشش راسل که در آن ران را با یک وزنه و ساق را با وزنۀ دیگر تحت کشش قرار میدهند
شکل دوبخشی برگشتدارrounded binary formواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکل دوبخشی که در آن قسمتی از عناصر ابتدای بخش اول در پایان بخش دوم تکرار میشود
دوبرابرلغتنامه دهخدادوبرابر. [ دُ ب َ ب َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) ضعف . مضعوف . مضاعف . دوچندان . دوتا. دوچند. (یادداشت مؤلف ). دوتا و دوچندان و دوبخشه و مضعف . (آنندراج ).