لغتنامه دهخدا
دودناک کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آمیختن به دود بخار حاصل از ترکیب شیمیایی مواد غذایی در معده . دودآلود ساختن . تیره وکدر کردن : و اگر معده آن را دودناک کند باید دانست که معده ناری است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || کنایه است از پرآه کردن و غمگین سا