ناوبری دوربُردlong range navigationواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ناوبری با بُرد بلند که از اختلاف زمان ارسال و دریافت نشانکها/ سیگنالهای تَپی/ پالسی از دو یا چند ایستگاه ثابت استفاده میکند
بمبافکن دوربُردlong-range bomber aircraftواژههای مصوب فرهنگستانهواپیمای بمبافکنی که مجموع وزن ناخالص و محمولۀ بمب آن برای شعاع عملیاتی بیش از 4430 کیلومتر طراحی شده است
پرواز تلفیقیcomposite flight, composite flyingواژههای مصوب فرهنگستانناوبری دوربُرد در طول مسیرهای دایرهای بزرگ با وارد کردن قطاعها به سامانة محاسبهگر بهکمک دیگر روشهای ناوبری
لایۀ ایE layer, Heaviside layer, Kennelly-Heaviside layer, E regionواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از یونسپهر در ارتفاع 90 تا 150 کیلومتری که ازطریق بازتاب شدید امواج رادیویی با بسامد یک تا سه مگاهرتز بر ارتباطات دوربُرد اثر میگذارد
دور (فراتر)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] دور (فراتر)، فاصلهدار، بعید راه دور، ازراه دور، دوربرد محیطی، پایانی، نهایی دورتر، آنسوتر، فراتر، عقب دورترین، منتهاالیه، اقصا (اقصی) خارج ازدید، ناپدید، نامرئی، ناپیدا طولانی بَری، مبری، منزه، پاک