خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دور درشدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دور درشدن
لغتنامه دهخدا
دور درشدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تعقر. (المصادر زوزنی ). تعمق . (تاج المصادر بیهقی ). تنوش . (دهار). فروشدن . به عمق و ژرفا شدن . (یادداشت مؤلف ):تعمق ؛ دور درشدن در چیزی . (المصادر زوزنی ). تبحر. تبقر؛ دور شدن در علم . (المصادر زوزنی ). توغل ، ...
-
واژههای مشابه
-
دُوْر
لهجه و گویش گنابادی
douwr در گویش گنابادی یعنی شجاعت ، جسارت ، جرئت پیدا کردن
-
دور دور
واژهنامه آزاد
رانندگی کردن بیهوده در خیابان به خصوص در یک محدودۀ خاص. رانندگی در خیابان برای یافتن دوست دختر و یا دوست پسر. رانندگی در خیابان برای یافتن زن خیابانی و یا مرد مناسب برای تعشق.( سگ چرخ).
-
پزشکي از راه دور
مدیریت
telemedicine
-
سنجش از دور
مدیریت
remote sensing
-
دور از ساحل
مهندسی شیمی
Off shore
-
دور تا دور
لغتنامه دهخدا
دور تا دور. [ دَ / دُو دَ / دُو ] (ق مرکب ) گرد برگرد. پیرامون . گرداگرد. اطراف . حوالی . همه ٔ اطراف و جوانب آن : دور تا دور آن باغ را دیوار کشیده اند. (یادداشت مؤلف ).
-
دور تا دور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
around, be-, circum-, circuit
-
از دور تا دور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
round
-
دور تا دور
دیکشنری فارسی به عربی
حول
-
دوـ دور، دو دور دو دور
لهجه و گویش تهرانی
صدای شیپور
-
دور زدن سریع دور محور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
twirl
-
چو دور
لهجه و گویش مازنی
chav door
-
حموت دور
لغتنامه دهخدا
حموت دور. [ ] (اِخ ) (بمعنی چشمه های گرم ) یا مسکن یکی از شهرهای لاویان و شهری است برای بنی نفتالی . (یوشع 21 : 32) (قاموس کتاب مقدس ).