دیپلمات برونرستهایpolitical appointeeواژههای مصوب فرهنگستانکسی که خارج از رستة سیاسی وزارت امور خارجه بهعنوان دیپلمات اعزام میشود
دیپلماتلغتنامه دهخدادیپلمات . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) دیپلومات . کسی که شغل او دیپلوماسی باشد یا در این فن مهارت داشته باشد. آنکه از امور سیاسی مطلع است . سیاستمدار. سائس . رجوع به دیپلماسی شود.
دیپلماتdiplomat, diplomatic agentواژههای مصوب فرهنگستاننمایندهای رسمی که در زمینۀ روابط خارجی برای حفظ و تأمین منافع ملی یک کشور فعالیت دارد
دیپلماتلغتنامه دهخدادیپلمات . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) دیپلومات . کسی که شغل او دیپلوماسی باشد یا در این فن مهارت داشته باشد. آنکه از امور سیاسی مطلع است . سیاستمدار. سائس . رجوع به دیپلماسی شود.
دیپلماتdiplomat, diplomatic agentواژههای مصوب فرهنگستاننمایندهای رسمی که در زمینۀ روابط خارجی برای حفظ و تأمین منافع ملی یک کشور فعالیت دارد
دیپلماتلغتنامه دهخدادیپلمات . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) دیپلومات . کسی که شغل او دیپلوماسی باشد یا در این فن مهارت داشته باشد. آنکه از امور سیاسی مطلع است . سیاستمدار. سائس . رجوع به دیپلماسی شود.
دیپلماتdiplomat, diplomatic agentواژههای مصوب فرهنگستاننمایندهای رسمی که در زمینۀ روابط خارجی برای حفظ و تأمین منافع ملی یک کشور فعالیت دارد