دیگرانلغتنامه دهخدادیگران . (اِخ ) (تیگران ) برادر دیکران (تیگران ) اول که در بیست وچهارمین سال سلطنت فیروزشاه پارسی بتخت ارمنستان نشست . (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2588 و 2589).
زهکش سنگریزهایFrench drain, rubble drain, stone drainواژههای مصوب فرهنگستانگودالی نسبتاً کمعمق برای جمعآوری آبهای سطحی که در آن لولهای سفالی با اتصالات باز یا لولههای بتنی متخلخل آب را به بستری از سنگریزههایی که گرداگرد لولهها پشتهریزی شدهاند میرساند
زهکش خاکیland drain, field drainواژههای مصوب فرهنگستانلولههای سفالی با اتصال لببهلب و طرح جناغی با عمق 300 تا 600 میلیمتر از سطح زهکشی برای تخلیۀ آب
دارکاست تجاریcommercial drain, commodity drain, removalواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد
درانلغتنامه دهخدادران . [ دَ / دَرْ را ] (نف ) صفت بیان حالت از دریدن . درنده . در حال دریدن : و آن یکی همچو ببر درانا. عبید زاکانی .- جامه دران ؛ چاک زنان در جامه <span class=
دیگرانوهیلغتنامه دهخدادیگرانوهی . (اِخ ) نام خواهر تیگران پادشاه ارمنستان است و ضحاک چون او را بزنی گرفت تصمیم داشت تا بدستیاری وی تیگران را خائنانه تلف کند اما زن راضی نشد ببرادرش خیانت کند. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 204).
یک دیگرانلغتنامه دهخدایک دیگران . [ی َ / ی ِ گ َ ] (ضمیر مبهم مرکب ) یکدیگر : به تیغ و سنان و به گرز گران بکشتند چندان ز یک دیگران . اسدی .چنین گفت کاین بار رزمی گران بسازید همپشت یک دیگران .<p
دیگرانوهیلغتنامه دهخدادیگرانوهی . (اِخ ) نام خواهر تیگران پادشاه ارمنستان است و ضحاک چون او را بزنی گرفت تصمیم داشت تا بدستیاری وی تیگران را خائنانه تلف کند اما زن راضی نشد ببرادرش خیانت کند. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 204).
یک دیگرانلغتنامه دهخدایک دیگران . [ی َ / ی ِ گ َ ] (ضمیر مبهم مرکب ) یکدیگر : به تیغ و سنان و به گرز گران بکشتند چندان ز یک دیگران . اسدی .چنین گفت کاین بار رزمی گران بسازید همپشت یک دیگران .<p