لغتنامه دهخدا
مقثة. [ م َ ق َث ْ ث َ ] (ع اِ) افزونی و بسیاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کثرت . (محیط المحیط). کثرت و گویند: بنو فلان ذوومقثة؛ ای ذوو عدد کثیر، و ما اکثر مقثتهم ؛ ای عددهم . (از اقرب الموارد). || چوبی است پهن که کودکان بدان بازی کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از