ذیعانلغتنامه دهخداذیعان . [ ذَ ی َ ] (ع مص ) آشکاری . ذَیع. ذیوع : ذیعان خبر؛ ذیع و ذیوع آن ، پراکنده و فاش شدن آن . فاش و منتشر و گسترده گشتن خبر. || آشکارا کردن . (تاج المصادربیهقی ).
ذیعلغتنامه دهخداذیع. [ ذَ ] (ع مص ) ذیوع . ذیعان : ذیع خبر؛ پراکنده شدن آن . ذیوع آن . فاش شدن آن . آشکار شدن خبر. (زوزنی ). بگستردن خبر. || آشکار کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
آشکاریلغتنامه دهخداآشکاری .[ ش ْ / ش ِ ] (حامص ) هویدائی . ظهور. پیدائی . پدیداری . فاشی . ذیعان . ذیوع . شیوع . وضوح . روشنی . صراحت . رکی . بی پردگی . بروز. بیان . بداهت . یقین . تبین . ابانت .
ذیوعلغتنامه دهخداذیوع . [ ذُ ] (ع مص ) آشکارا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آشکار شدن خبر؛ (زوزنی ). ذیوع خبر؛ فاش و پراکنده شدن آن . ذیع خبر، ذیعان خبر؛ فاش شدن . ظاهر گشتن خبر. گستردن خبر. آشکاری . ظهور. پیدائی .
پراکندهلغتنامه دهخداپراکنده . [ پ َ ک َ / دَ / دِ ] (ن مف . ق ) متفرّق . کراشیده . متشتت . شَذَرمَذَر. مذرورة. منثور. نَشَر. منتشر. منتشره . پریشان . مُنفّض . مَبثوث . مُنْبّث . بَداد. بَدَد. متبدّد. شَت ّ. شتیت . (دهار). ولاو.