رادویلغتنامه دهخدارادوی . (اِخ ) موبد بزرگ زمان یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی . آنگاه که ماهوی سوری آسیابان را بکشتن یزدگرد میفرستاد رادوی او را اندرز میدهد و از کار زشت برحذر میدارد. فردوسی در این باره چنین آورده است : یکی موبدی بود رادوی نام بجان از خرد برنها
باریکۀ رادیوییradio beamواژههای مصوب فرهنگستانباریکۀ متمرکزی از تابش با بسامد رادیویی که در ارتباطات و رادار کاربرد دارد
بُرد رادیوییradio rangeواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر فاصله از فرستندۀ رادیویی که در آن میتوان نشانک/ سیگنال رادیویی را بهخوبی دریافت کرد
بسامد رادیوییradio frequencyواژههای مصوب فرهنگستانبسامد تابش الکترومغناطیسی در بازۀ بین ده کیلوهرتز تا سیصد گیگاهرتز
تعیین رادیوییradio determinationواژههای مصوب فرهنگستانتعیین موقعیت و سرعت و دیگر ویژگیهای مربوط به یک شیء با استفاده از خواص انتشار امواج رادیویی
باریکۀ رادیوییradio beamواژههای مصوب فرهنگستانباریکۀ متمرکزی از تابش با بسامد رادیویی که در ارتباطات و رادار کاربرد دارد
بُرد رادیوییradio rangeواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر فاصله از فرستندۀ رادیویی که در آن میتوان نشانک/ سیگنال رادیویی را بهخوبی دریافت کرد
بسامد رادیوییradio frequencyواژههای مصوب فرهنگستانبسامد تابش الکترومغناطیسی در بازۀ بین ده کیلوهرتز تا سیصد گیگاهرتز
تعیین رادیوییradio determinationواژههای مصوب فرهنگستانتعیین موقعیت و سرعت و دیگر ویژگیهای مربوط به یک شیء با استفاده از خواص انتشار امواج رادیویی
رلۀ رادیوییradio relay, radio repeaterواژههای مصوب فرهنگستانایستگاه رلهای که نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور میدهد
radioدیکشنری انگلیسی به فارسیرادیو، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن، رادیویی، مربوط به رادیو
خدمات عمومی ارتباطات دادهای رادیوییgeneral packet radio service, GPRSواژههای مصوب فرهنگستانخدمات یا فنّاوری یا استانداردی در حوزۀ ارتباطات دادهای بیسیم که به انتقال بستههای داده مربوط میشود و با سامانۀ جهانی ارتباطات سیار همساز است
خط انتقال بسامد رادیوییradio frequency transmission line, radio frequency lineواژههای مصوب فرهنگستانخط انتقال طراحیشده برای کار در بسامدهای رادیویی
ایستگاه بُرد رادیوییradio range stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی زمینی در ارائۀ خدمات نشانکها/ سیگنالهای رادیویی که به عملیات ناوبری کمک میکند
ایستگاه جهتیابی رادیوییradio direction-finding stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی که در آن با استفاده از جهتیابی رادیویی جهت هواگرد یا کشتی را مشخص و تثبیت میکنند
باریکۀ رادیوییradio beamواژههای مصوب فرهنگستانباریکۀ متمرکزی از تابش با بسامد رادیویی که در ارتباطات و رادار کاربرد دارد