رانعونلغتنامه دهخدارانعون . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رانع. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رانع شود.
رانونلغتنامه دهخدارانون . (اِخ ) رانوناء. وادی و رودباری است و سیل آن به وادی بطحان میریزد. (منتهی الارب ). و رجوع به رانوناء شود.
رانگونلغتنامه دهخدارانگون . (اِخ ) رنگون . نام بندرو شهر و مرکز برمانی جنوبی میباشد و در 1040هزارگزی کلکته در طول شرقی "15 س53 ْ93 و عرض شمالی "<span class="hl
رانعلغتنامه دهخدارانع. [ ن ِ ] (ع ص ) بازی کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکان دهنده . (از اقرب الموارد). ج ، رانعون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).