رایاوندcybercitizenواژههای مصوب فرهنگستانشهروند اینترنتی یا عضوی از جامعۀ رایانهای متـ . نتوند netizen
چراوندلغتنامه دهخداچراوند. [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است از مزارع بلوک قمصر کاشان ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 218).
پراوندلغتنامه دهخداپراوند. [ پ َ وَ ] (اِ) چوبی ضخیم که بر پشت در نهند تا گشوده نشود. چوب گنده ای باشد که در پس در اندازندتا در گشوده نگردد. (برهان ). دریواس . فدرنگ . شجار.فَردر. فردره . و ظاهراً این صورت مصحف پژاوند باشد.
گراوندلغتنامه دهخداگراوند. [ گ َرْ را وَ ] (اِخ ) ایل کرد طرهان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 65). رجوع به طرهان شود.
گراوندلغتنامه دهخداگراوند. [ گ َرْ را وَ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ پولادوند هیهاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76). رجوع به طایفه ٔ فولادوند شود.