رجاسةلغتنامه دهخدارجاسة. [ رَ س َ ] (ع مص )مصدر به معنی رجس . (ناظم الاطباء). کار زشت کردن . (منتهی الارب ). پلید شدن . (مصادراللغة زوزنی ) (دهار).
مرجوسلغتنامه دهخدامرجوس . [ م َ ] (ع ص ) رجس . آلوده و ناپاک . پلید. (از متن اللغة). نعت است از رجاسة ورجس . رجوع به رجس شود.
رجسلغتنامه دهخدارجس . [ رَ ج َ ] (ع مص ) رجاسة. کار زشت کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پلید گردیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). پلید شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).