لغتنامه دهخدا
ریختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) پاشیدنی . و افشاندنی و افگندنی و هر چیز که قابل و سزاوار جریان و افشان باشد. (ناظم الاطباء).- دورریختنی ؛ هر چیز بیکار و بیفایده . (ناظم الاطباء). || نثار خواه گل باشد و یا زر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از برهان ).