رخسارة لرزهایseismic faciesواژههای مصوب فرهنگستانسرشتنمایی گروهی از بازتابهای لرزهای، شامل دامنهها و فراوانی و پیوستگی و پیکربندی
رخسارهلغتنامه دهخدارخساره . [ رُ رَ /رِ ] (اِ مرکب ) رخسار. روی و صورت و چهره و سیما. (ناظم الاطباء). دیباچه . (منتهی الارب ). وجنة. (دهار). رخسار. صفح وجه . عذار. (یادداشت مؤلف ) : بت اگرچه لطیف دارد نقش نزد رخساره ٔ تو هست خرا
تحلیل رخسارة لرزهایseismic facies analysisواژههای مصوب فرهنگستانبـررسـی سرشت لرزهای (seismic character) برای شناسایی رخسارة لرزهای