رسنگرلغتنامه دهخدارسنگر. [ رَ س َ گ َ ] (ص مرکب ) کسی که ریسمان می سازد. (ناظم الاطباء). حبال . رسن ساز. رسن تاب . (یادداشت مؤلف ) : چون رسنگر ز پس آمد همه رفتار مرابه سغر مانم کز بازپس اندازم تیر.ابوشکور.
عربةدیکشنری عربی به فارسیديو , جن , شيطان , نورد , ارابه , گاري , دوچرخه , چرخ , باگاري بردن , نعش کش , مرده کش , بانعش کش بردن , واگن , بارکش , با واگن حمل کردن , وسيله نقليه , ناقل , حامل , رسانه , برندگر , رسانگر