رشنانفرهنگ نامها(تلفظ: rašnān) (در اوستایی) منسوب به رَشن که در آئین زرتشتی فرشتهی عدالت است و به معنی عادل و دادگر میباشد ؛ (در فارسی) (رَشن = رش و باران + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به رَشن و رَش ، منتسب به باران (اندک) ؛ (به مجاز) با طراوت .
رسنانلغتنامه دهخدارسنان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان لواسان بزرگ بخش افجه ٔ شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 404 تن . آب آن از رودخانه ٔ لواسان . محصول آنجا غلات و بنشن و انواع میوه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
گرسنگانلغتنامه دهخداگرسنگان . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ ] (اِ) ج ِ گرسنه : خدای عزوجل تواند دانست که به گرسنگان چه رسد و چه رسید از نعمت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 263).
راشنانلغتنامه دهخداراشنان . (اِخ ) دهی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در 8 هزارگزی جنوب اصفهان متصل براه براگون به کرارج است . محلی است جلگه ای ، معتدل و سکنه ٔ آن 514 تن است . آب آن از چاه و رودخانه تأمین می
ورشنانلغتنامه دهخداورشنان . [ وَ رَ ] (اِ) بر وزن نمکدان ، امت پیغمبررا گویند مطلقاً از هر پیغمبر که باشد. (برهان ) (آنندراج ). امت و پیرو پیغمبر که ورستان نیز گویند. (ناظم الاطباء). مصحف برروشنان . رجوع به برروشنان شود.