لغتنامه دهخدا
رصدبند. [ رَ ص َ ب َ ] (نف مرکب ) واضع زیج و قوانین نجومی و هودل بند. (ناظم الاطباء). واضع قوانین نجومی . منجمی که در زیجات بُعد کواکب را نویسد. (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). آنکه رصد بندد. منجم . راصد. (فرهنگ فارسی معین ). منجم و ستاره شناس ، زیرا که همی