رغبتلغتنامه دهخدارغبت . [ رَ ب َ ] (ع اِمص )میل و اراده . (ناظم الاطباء). خواهش ، و خواهش از روی میل و آرزو از چیزی . (ناظم الاطباء). میل و خواهش به چیزی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ).خواهش کردن ، و با (در) متعدی شود و با لفظ آمدن و افتادن و داشتن مستعمل است . (از آنندراج ).
رغبتفرهنگ فارسی عمیدمیل؛ اراده؛ آرزو.⟨رغبت داشتن: (مصدر لازم) میل داشتن؛ مایل بودن.⟨رغبت کردن: (مصدر لازم) رغبت داشتن؛ میل داشتن.
رغبتدیکشنری فارسی به انگلیسیappetite, eagerness, interest, penchant, relish, tendency, will, willingness, zest