رنگدانۀ بیاثرinert pigmentواژههای مصوب فرهنگستانرنگدانهای که نقشی در حفاظت از خوردگی ندارد و صرفاًَ برای افزایش حجم به کار میرود
رنگدانهpigmentواژههای مصوب فرهنگستانمادهای به شکل ذرات ریز که در پیوستار (medium) حل نمیشود و به دلیل داشتن ویژگیهای نوری و حفاظتی و یا تزیینی از آن استفاده میکنند
رنگدانۀ بازدارندهinhibitive pigment, corrosion-inhibitive pigmentواژههای مصوب فرهنگستانرنگدانهای که مانع از فرایند خوردگی میشود یا آن را به تعویق میاندازد
رنگدانۀ پَرَکیflake pigmentواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رنگدانۀ معدنی برای تولید رنگهایی از قبیل رنگ فلزنما (metallic) و صدفی و رنگینتاب (iridescent)
رنگدانۀ سدکنندهbarrier pigmentواژههای مصوب فرهنگستانرنگدانهای به شکل پرک که برای افزایش قدرت حفاظتکنندگی آسترهای سدکننده به کار میرود
depigmentationدیکشنری انگلیسی به فارسیپاتوژنز، رنگ رفتگی، بیرنگ شدگی، زوال رنگ دانه، کاهش رنگ دانه در پوست و غیره
مخلوط رنگبخشهاcolourant mixtureواژههای مصوب فرهنگستانمخلوطی از رنگدانهها یا رَزانهها یا هر دو آنها
آسمایهmill-baseواژههای مصوب فرهنگستانمخلوطی که از آسیا کردن رزین و حلاّل و رنگدانه و افزودنیها بهدست میآید و از آن برای ساخت مادۀ پوششی رنگدانهدار استفاده میکنند