رهبندیسنج بُرداریvector impedance meterواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای اندازهگیری نسبت بین ولتاژ و جریان و نیز اختلاف فاز بین آن دو
مغناطیسسنج رهبندیimpedance magnetometerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای محاسبۀ تغییرات میدان مغناطیسی بر مبنای سنجش میزان تغییر در رهبندی
ولتسنج رهبندیبالاhigh-impedance voltmeterواژههای مصوب فرهنگستانولتسنجی دارای ورودی با رهبندی بالا که خطای اندازهگیری را کاهش میدهد
پرّهبندیfeathering 1واژههای مصوب فرهنگستانقرار دادن پرّههای ملخ در وضعیتی که پَسار آن به حداقل برسد و حرکت آن متوقف شود
رهبندیimpedance, complex impedance, electrical impedanceواژههای مصوب فرهنگستانمقاومت مؤثر در برابر جریان الکتریکی بهازای بسامدی مشخص در جریان متناوب که همزمان تأثیر مقاومت و واکنایی مدار را در بر دارد
رهبندیسنج1impedance meterواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که نسبت مختلط (complex ratio) ولتاژ به جریان را در مداری با بسامد معین اندازهگیری میکند متـ . رهبندیسنج الکتریکی electrical impedance meter