روراستلغتنامه دهخداروراست . (ص مرکب / ق مرکب ) در تداول عامه ، بی پیچانیدن مقصود. پوست کنده . رک و راست . آشکارا و بدون ابهام و کنایه . صریح .
گیاه رورُستepiphyteواژههای مصوب فرهنگستانگیاهی که دورۀ رشد خود را بر روی گیاه دیگر بگذراند متـ . رورُست 2
سادهدلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیشیلهپیله، خوشباور، زودباور، سادهلوح ≠ تودار، دیرباور ۲. روراست، صادق، بیتزویر
راستاحسینیفرهنگ فارسی عمید۱. [عامیانه، مجاز] راستودرست و بدون حیله، نیرنگ، و دروغ؛ ساده و بیریا؛ روراست.۲. (موسیقی) آوازی در دستگاه شور.