رَبُّهُمَافرهنگ واژگان قرآنپروردگارآن دو نفر يا دو گروه - پرورش دهنده آن دو نفر يا دو گروه (کلمه رب بمعناي مالکِ مدبر است )
ربمالغتنامه دهخداربما. [ رَ ب َ ] (ع حرف ) رُبَّما. چندان . (دهار). حرف جاره بمعنی رُب ّ. (ناظم الاطباء). و رجوع به رُب ّ شود.
ربمالغتنامه دهخداربما. [ رَب ْ ب َ ] (ع حرف ) رُبَّما. رُب َّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به این دو کلمه شود.
ربمالغتنامه دهخداربما. [ رُ ب َ ] (ع حرف ) رُبَّما. رُب َّ. بسا و اندکا. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51). و رجوع به این دو کلمه شود.
ربمالغتنامه دهخداربما. [ رُب ْ ب َ ] (ع حرف ) رب . بسا واندکا. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51). بسا و چندان . (دهار). لغتی است در رُب َّ. (منتهی الارب ). بمعنی بسا. (آنندراج ). و رجوع به رُب َّ و ناظم الاطباء شود.
خفیفلغتنامه دهخداخفیف . [ خ َ ] (ع ص ) سبک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). مقابل ثقیل . ضد گران و سنگین . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خِفاف ، اخفاف ، اَخِفّاء.هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها فلما تغشَّی̍ها حملت حملا خفیفاً فمرت به فلما اثقلت دعوا اﷲ ر
ربلغتنامه دهخدارب .[ رُب ْ ب َ ] (ع حرف جر) حرف جر، یا اسم . (دهار) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). بسا، و آن حرف جارّ است و درنیاید مگر بر نکره ، یا اسم است . (آنندراج ). بسیار. (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ). چند بار. بسیار بار. (ناظم الاطباء). بسا، و آن حرف جارّ است و درنیایدمگر بر نکره ،