روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
موج ریلیRayleigh wave, R waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج سطحی که موجب حرکت پسرونده و بیضیوار ذرات در محیط میشود
دزهرچلغتنامه دهخدادزهرچ . [ دِ هََ / دِ هَُ / دِ زَ رَ ] (اِخ ) قبله ٔ پیشینیان باشد و آن رابه سریانی ایلیا خوانند و به عربی بیت المقدس گویند.(برهان ). در انجمن آرا و آنندراج قول برهان رد شده صحیح آن دزهوخ دانسته شده است . رجو
پیرزارچلغتنامه دهخداپیرزارچ . (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت . واقع در 1هزارگزی خاور ساردوئیه ، سر راه فرعی ساردوئیه به راین . دارای 15 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
خرچلغتنامه دهخداخرچ . [ خ َ ] (اِ) خرج . (از ناظم الاطباء).- خرچ راه شدن ؛ کنایه است از «در راه سفر مردن ». (ناظم الاطباء).
خرچ خرچلغتنامه دهخداخرچ خرچ . [ خ ِ رِ خ ِ رِ] (اِ صوت ) حکایت صوت جویدن چیزی تر و زفت چون خیارو مانند آن . نام آواز چیزی چغر چون خربزه ٔ خام و نارسیده و مانند آن زیر دندان . (یادداشت بخط مؤلف ).
چین پرچلغتنامه دهخداچین پرچ . [ پ َ ] (اخ ) نام دهی از ده های هزارجریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 165). رجوع به چینی پارچ شود.