زبازاءلغتنامه دهخدازبازاء. [ زَ ] (ع ص ) زن کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ ذیل شود.
گزبازیلغتنامه دهخداگزبازی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) نوعی از رقص . (آنندراج ) (غیاث ) : بتی که داشت خدنگش بسینه دم سازی شکار مرغ دلم میکند به گزبازی . سیفی (از آنندراج ).رجوع به گزباز شود.
زبازاةلغتنامه دهخدازبازاة. [ زَ ] (ع ص ) زن کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (ناظم الاطباء). لغتی است در زبازا. رجوع به ماده ٔ فوق شود.
جابجالغتنامه دهخداجابجا. [ ب ِ] (ق مرکب ) فوراً. درحال . فی الفور. || (اِ) مکان بمکان . محل به محل . نقطه بنقطه : من شده چون عنکبوت از پی آن دربدربانگ کشیده چو سار از پی این جابجا. خاقانی .آن حکیم خارچین استاد بوددست میزدجابجا م