25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
زن کردن
marriage settlement
marriage of convenience
marry
متزوج
intermarriages
بیشتر بدانید
bamboozles
ثعلب (گیاه شناسی)
تشکیل یافتن
ژون
ماده کردن
سلامی
جستوجوی دقیق
زنمرد
فرهنگ فارسی معین
(زَ مَ) (اِ.) ازدواج .