لغتنامه دهخدا
زنقة. [ زَ ن َ ق َ ] (ع اِ) کوچه ٔ باریک تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کوچه ٔ باریک تنگ وخیابان تنگ مابین راسته های خرمابنان . (ناظم الاطباء): قال المولوی سید عصمت اﷲ فی شرح خلاصة الحساب ، الزنقة الانحراف . و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: و صاحب الصراح