زرنگ،شاد و سرزنده و چالاک.
تلؤلؤ آب
خال گوشتی /مزاحم،سِمِج
۱برق زدن ۲براق بودن
جُل جُل - تکان خوردن خفیف
خیره نگریستن، خیره نگاه کردن.
ضخیمتر، درشتتر، خشنتر.
گوسفند بی دنبه،لاغر