خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زیره
/zire/
معنی
گیاهی علفی و یکساله، با ساقههای سبز، برگهای بریدۀ باریک، گلهای سفید کوچک، و تخمهای ریز و معطر که به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف میشود.
〈 زیرهٴ رومی: (زیستشناسی) = کراویا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
sole, tread
-
جستوجوی دقیق
-
زیره
لغتنامه دهخدا
زیره . [ رَ ] (اِخ ) رجوع به زیرا شود.
-
زیره
لغتنامه دهخدا
زیره . [ رَ / رِ ] (اِ) مقابل رویه . جزء زیرین کفش که از سوئی با کف و از سوئی با زمین مماس شود. وبه ندرت بمعنی آستر و بطانه نیز آرند. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). || آهنگی است در موسیقی .
-
زیره
لغتنامه دهخدا
زیره .[ رَ / رِ ] (اِ) تخمی است معروف که به عربی کمون خوانند، بهترین آن زیره ٔ کرمانی است و گوشت بزان کرمان به از بلاد دیگر است که اغلب به زیره چرند. معجونی که جزو اعظم آن زیره باشدمعجون کمونی خوانند. (آنندراج ) (از انجمن آرا). کمون . تخم گیاهی از طا...
-
زیره
فرهنگ فارسی معین
(رِ)(اِ.)1 - قسمت زیرین هر چیزی . 2 - قسمت تحتانی کفش .
-
زیره
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = ژیره : گیاهی علفی و یکساله ، دارای ساقه های سبز و برگ های بریده و گل های سفید. میوه هایش ریز و معطراست .
-
زیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ژیره› (زیستشناسی) zire گیاهی علفی و یکساله، با ساقههای سبز، برگهای بریدۀ باریک، گلهای سفید کوچک، و تخمهای ریز و معطر که به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف میشود.〈 زیرهٴ رومی: (زیستشناسی) = کراویا
-
زیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ رویه] zire ۱. قسمت زیرین چیزی.۲. آنچه در زیر رویۀ کفش دوخته میشود.
-
زیره
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰira طاری: žira طامه ای: zira طرقی: ǰira کشه ای: ǰira نطنزی: zira
-
واژههای مشابه
-
زیرة
لغتنامه دهخدا
زیرة. [ رَ ] (ع اِ) (از «زور») پاره ای از کتان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره و حصه و بهره . (ناظم الاطباء). || هیئت زیارت کردن . (منتهی الارب ). هیئت زیارت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
زیرة
لغتنامه دهخدا
زیرة. [ ی َ رَ ] (ع اِ) ج ِ زیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به زیر شود.
-
زیرَه
لهجه و گویش بختیاری
zira 1. اتاق زیر اتاق نشیمن؛ 2. تخت کفش؛3. زیره.
-
گوارش زیره
لغتنامه دهخدا
گوارش زیره . [ گ ُ رِ ش ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درد معده را سودمند بود و هاضمه را یاری دهد و اورام ریحی را نفع رساند. صنعت آن : زیره ٔمریر صد مثقال ، سداب چهل مثقال ، فلفل و زنجبیل و بوره ٔ ارمنی از هر یک ده مثقال همه را بکوبند و بپزند و...
-
زیره آب
لغتنامه دهخدا
زیره آب . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کنایه از فریب دادن است . (گنجینه ٔ گنجوی ) : نبینی که در گرمی آفتاب حرام است بر زیره جز زیره آب . نظامی .رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
زیره جیگ
لغتنامه دهخدا
زیره جیگ . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهپور است که در شهرستان خوی واقع است و 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).