ساختار سازمانیorganizational structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری که تعامل افراد و جریان ارتباطات و روابط قدرت در سازمان را نهادینه میکند
پیشاخطارearly warning, tactical warningواژههای مصوب فرهنگستاناعلام خطر رادار زمینی یا رادار پرنده و ایستگاههای شنود مبنی بر احتمال حملۀ هوایی یا موشکی دشمن از فاصلۀ دور
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
ساختار ماتریسیmatrix structure, matrix modelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ساختار سازمانی که براساس آن کارکنان ناگزیر از پاسخگویی به بیش از یک مدیر، غالباً در واحدهای مختلف، هستند
ساختار افقیhorizontal structureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ساختار سازمانی که زنجیرة مدیریتی در آن کاملاً تعریف نشده است و باتوجهبه نوع کارکرد تغییر میکند
مرجع تأیید اعتبارaccreditation authorityواژههای مصوب فرهنگستاننهاد ثالث مستقلی که ساختار سازمانی و مسئولیتها و کارکردها و روالها و فرایندها و منابع سازمان صدور گواهی را بررسی میکند
سازمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نظام، سامانه، هیئت، تشکیلات، ارگان، ساختار، بافت، بدنه، بدن، ارگانیسم آرایه حزب، رژیم، سازمان سیاسی تشکیلات سازمانی، ساختار سازمانی، نمودار سازمانی، چارت سازمانی، سلسله مراتب، هرمسازمانی کارخانه، اداره، دفتر، کارگاه نهاد، مؤسسه، شرکت، شخص حقوقی، نهادآموزشی، مدرسه، نهاد علمی عریضوطویل،
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
خُردساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانآرایش دادههای هر مدخل در مجموعههایی مانند فرهنگها و اصطلاحنامهها
تابع ساختارstructure functionواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای که تفاوت پراکندگی از هدف غیرنقطهای را با هدف نقطهای نشان میدهد و اطلاعاتی از ساختار هدف به دست میدهد
ریزساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانسیماهای ساختاری سنگها که تنها با ریزبین قابل تشخیص باشد