ساعاتلغتنامه دهخداساعات . (ع اِ) (خطوط...) در اصطرلاب خطوطی است دور از یکدیگر در زیر مقنطرات : و خطهای ساعات معوجه آن اند که زیر افق میان مدار سرطان و مدار جدی کشیده است . و بمیان هر دو خطی عددشان نبشته است . از یکی تا دوازده . (التفهیم ص 295<
ساعاتلغتنامه دهخداساعات . (ع اِ) ج ِ ساعة. پاره هائی از روز و شب . (منتهی الارب ). || دمها. نفسها و لحظات . || اوقات . || تقسیمات مخصوص روز و شب ، هر ساعتی برابر 60 دقیقه است . آلات وقت شمار. رجوع به ساعت شود.
شایعاتلغتنامه دهخداشایعات . [ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ شایعة مؤنث شایع. رجوع به شایعة و شائعة شود. || در تداول امروز، خبرهای بی اصلی که در میان مردم بر سر زبانها باشد.
سائحاتلغتنامه دهخداسائحات . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سائحة. رجوع به سائحة شود. || زنان روزه دار. (غیاث ) (آنندراج ).
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (اِخ ) ابوالحسن مفتی . او راست : کتاب مفاتیح العلوم . (فهرست ابن ندیم ).
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (اِخ ) محمدبن علی بن رستم خراسانی از ساعت سازان نامدار ایران در قرن ششم و از مردم خراسان بود. و در هیأت و نجوم دستی قوی داشت و در معرفت ساعت یگانه ٔ روزگار خویش بود. وی از خراسان بشام رفت و در دمشق اقامت گزید و در آنجا درگذشت . در روزگار ملک العادل نورالدین محمودبن
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (اِخ ) محمود افندی صفوت [ 1241 - 1298 هَ . ق . ] مشهور به ساعاتی از شاعران عرب در قرن سیزدهم است . وی در جوانی به حجاز رفت و به شریف محمدبن عون ، امیر مکه پیوست و در جنگهای شریف در نجد و یمن حضور داش
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (ص نسبی ) تشتگر یعنی ساعت کننده . (آنندراج از فرهنگ فرنگ ). ساعت ساز. (استینگاس ). رجوع به ساعت شود.
برنامۀ شبانۀ اتوبوسowl run, owl bus runواژههای مصوب فرهنگستانبرنامۀ کاری در طی آخرین ساعات شب تا ساعات اولیۀ روز بعد، غالباًً از نیمهشب تا چهار یا شش صبح
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (اِخ ) ابوالحسن مفتی . او راست : کتاب مفاتیح العلوم . (فهرست ابن ندیم ).
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (اِخ ) محمدبن علی بن رستم خراسانی از ساعت سازان نامدار ایران در قرن ششم و از مردم خراسان بود. و در هیأت و نجوم دستی قوی داشت و در معرفت ساعت یگانه ٔ روزگار خویش بود. وی از خراسان بشام رفت و در دمشق اقامت گزید و در آنجا درگذشت . در روزگار ملک العادل نورالدین محمودبن
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (اِخ ) محمود افندی صفوت [ 1241 - 1298 هَ . ق . ] مشهور به ساعاتی از شاعران عرب در قرن سیزدهم است . وی در جوانی به حجاز رفت و به شریف محمدبن عون ، امیر مکه پیوست و در جنگهای شریف در نجد و یمن حضور داش
ساعاتیلغتنامه دهخداساعاتی . (ص نسبی ) تشتگر یعنی ساعت کننده . (آنندراج از فرهنگ فرنگ ). ساعت ساز. (استینگاس ). رجوع به ساعت شود.
مساعاتلغتنامه دهخدامساعات . [ م ُ ] (ع اِمص ) مساعاة. همکاری . (یادداشت مرحوم دهخدا). || هم چشمی . (یادداشت مرحوم دهخدا).