ساوارسلغتنامه دهخداساوارس . [ ] (اِخ ) نام طبیبی یونانی . (ابن الندیم از یحیی النحوی ). و رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 22 شود.
شواریزلغتنامه دهخداشواریز. [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شیراز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به شیراز شود.
تجهیزات سوارشboarding arrangementواژههای مصوب فرهنگستانکلیۀ وسایل از قبیل پلۀ راهنما و پلکان کشتی که برای سوار شدن به کشتی مورد نیاز است
اعلامیۀ سوارشembarkation noticeواژههای مصوب فرهنگستاناعلامیهای که خط کشتیرانی چند روز پیش از حرکت کشتی صادر میکند و در آن جزئیات سوار شدن، ازقبیل زمان و محل (اسکله) و دستورالعملی شامل نحوۀ قرار دادن بار و برچسب زدن بر آنها اعلام میشود
سرعت سوارشboarding speedواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که شناور باید داشته باشد تا راهنما بتواند از روی راهنمابَر بهطور ایمن سوار آن شود