سبک میانفرهنگیintercultural styleواژههای مصوب فرهنگستانسبک تزیین ظروف غالباً سنگ صابونی که در ایران و میانرودان و خلیج فارس در نیمۀ دوم هزارۀ سوم پیش از میلاد متداول بوده است
سیبکلغتنامه دهخداسیبک . [ ب َ ] (ع مص ) به معنی سبک پوشیدن سطح چیزی را. (از دزی ج 1 ص 711). رجوع به سبک شود.
شبقلغتنامه دهخداشبق . [ ش َ ب َ ] (ع مص ) ناگوارد شدن از گوشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخت آزمند شدن به آرمیدن بازن (و گاه این معنی در غیر انسان نیز آید). (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). انعاظ. (بحرالجواهر).