ستیزهجوییفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیکارجویی، ستیهندگی، جنگجویی، جنگطلبی ≠ آشتیطلبی ۲. خصومت، عناد ≠ دوستی، وداد ۳. لجاجت ۴. عصیان، نافرمانی ≠ اطاعت، فرمانبرداری
ستیزهجوفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیکارجو، پیکارگر، ستیهنده، جنگجو، پرخاشگر، جنگطلب، ستیزهگر، ستیزا، عربدهجو، غوغاگر، مبارزطلب، متخاصم ۲. لجوج ۳. سرکش، عاصی، نافرمان، طاعی ≠ صلحطلب، آشتیجو، آشتیخواه
معاندتفرهنگ مترادف و متضاد۱. دشمنی، ستیز، ستیزهجویی، عناد، گردنکشی، مخالفت، معانده ۲. ستیزیدن، عنادورزیدن، ستیزهجویی کردن