شفاعتلغتنامه دهخداشفاعت . [ ش َ ع َ ] (از ع ، اِمص ) خواهش گری و پایمردی . (از ناظم الاطباء) (صراح اللغة). خواستاری . ذرع . خواهشگری .خواهشگری کردن . پایمردی . (یادداشت مؤلف ). خواهش . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). || توسطو میانجیگری و پادرمیانی . || درخواست و استدعای عفو و بخشش . (ناظ
سفاهتلغتنامه دهخداسفاهت . [ س َ هََ ] (ع اِمص ) فرومایگی و بیخبری و سبکی عقل . (غیاث ). کم عقل شدن و فرومایگی و بیخردی و سبکی عقل . (آنندراج ). سفاهة : اگر حذر نکند سود با سفاهت اوچنین ز نیک و بد او چرا همی پرسی . ناصرخسرو.بر من ز ش
شفاعتفرهنگ فارسی عمید۱. درخواست عفو یا کمک از کسی برای دیگری؛ خواهشگری؛ پایمردی.۲. در تشیع، اعتقادی مبنی بر اینکه معصومین میتوانند به اذن خداوند فرد را از وارد شدن به دوزخ نجات داده و او را مشمول غفران و رحمت الهی کنند.
سفاهتلغتنامه دهخداسفاهت . [ س َ هََ ] (ع اِمص ) فرومایگی و بیخبری و سبکی عقل . (غیاث ). کم عقل شدن و فرومایگی و بیخردی و سبکی عقل . (آنندراج ). سفاهة : اگر حذر نکند سود با سفاهت اوچنین ز نیک و بد او چرا همی پرسی . ناصرخسرو.بر من ز ش
سفاهتلغتنامه دهخداسفاهت . [ س َ هََ ] (ع اِمص ) فرومایگی و بیخبری و سبکی عقل . (غیاث ). کم عقل شدن و فرومایگی و بیخردی و سبکی عقل . (آنندراج ). سفاهة : اگر حذر نکند سود با سفاهت اوچنین ز نیک و بد او چرا همی پرسی . ناصرخسرو.بر من ز ش