شقذیلغتنامه دهخداشقذی . [ ش َ ق َ ذا ] (ع ص ) عقاب سخت گرسنه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقذاء شود.
شقاذیلغتنامه دهخداشقاذی . [ ش َ ذا ] (ع اِ) ج ِ شَقْذ و شِقْذ و شُقَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ شقذ، به معنی بچه ٔ آفتاب پرست . (آنندراج ). و رجوع به شقذ شود.
شقذاءلغتنامه دهخداشقذاء. [ ش َ ] (ع ص ) عقاب سخت گرسنه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقذی ̍ شود.
شقدةلغتنامه دهخداشقدة. [ ش ِ دَ ] (ع اِ) حشیشی است بسیارپیه و بسیارشیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گیاهی نیک پرشیر. (از ناظم الاطباء) (از مخزن الادویه ).
سقدةلغتنامه دهخداسقدة. [ س ُ دَ ] (ع اِ) پرنده ای است سرخ رنگ به بزرگی گنجشک و به فارسی آن را زورک گویند. سُقَیْدَة. ج ، سُقَد. (آنندراج ) (منتهی الارب ).