سماوهواژهنامه آزادبادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .
سماوةلغتنامه دهخداسماوة. [ س َ وَ ] (ع مص ) حمله کردن وبرجستن گُشن بر شتر ماده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). حمله کردن فحل بر ماده . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).حمله کردن گُشن بر شتر مادگان و برجستن بر آنها. (از ناظم الاطباء). || (اِ) پرده ای که از سقف خانه درکشیده باشند. (ناظم الاطباء) (از آنن
احجار سماویهلغتنامه دهخدااحجار سماویه . [ اَ رِ س َ وی ی َ/ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به احجار ساقطه شود.
وادی سماوهلغتنامه دهخداوادی سماوه . [ س َ وَ ] (اِخ ) بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید : «... و از جمله کلیات وقایع که در شب میلاد آن شفیع روز معاد اتفاق افتاد معدوم شدن دریاچه ٔ آب ساوه و جریان آب در وادی سماوه و حال آنکه قبل از آن تاری
الهی سماوه ایلغتنامه دهخداالهی سماوه ای . [ اِ لا ی ِ س َ وَ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام وی عبداﷲ و از کبار عرفا و مشایخ نقشبندیه در عهد سلطان محمد فاتح بود. اصل او از سماوه از ولایت خداوندگار بود. نخست بتحصیل علوم شرعی پرداخت و زمانی به ایران سفر کرد و در حوزه ٔ درس مولانا علی طوسی بود. سپس بسمرقند و بخار
وادی سماوهلغتنامه دهخداوادی سماوه . [ س َ وَ ] (اِخ ) بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید : «... و از جمله کلیات وقایع که در شب میلاد آن شفیع روز معاد اتفاق افتاد معدوم شدن دریاچه ٔ آب ساوه و جریان آب در وادی سماوه و حال آنکه قبل از آن تاری
الهی سماوه ایلغتنامه دهخداالهی سماوه ای . [ اِ لا ی ِ س َ وَ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام وی عبداﷲ و از کبار عرفا و مشایخ نقشبندیه در عهد سلطان محمد فاتح بود. اصل او از سماوه از ولایت خداوندگار بود. نخست بتحصیل علوم شرعی پرداخت و زمانی به ایران سفر کرد و در حوزه ٔ درس مولانا علی طوسی بود. سپس بسمرقند و بخار
جنابلغتنامه دهخداجناب . [ ج َ ] (اِخ ) موضعی است در سرزمین کلب در سماوة بین عراق و شام . (معجم البلدان ).
ام العربلغتنامه دهخداام العرب . [ اُم ْ مُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) پشته ای است در سماوه (واقع در عراق ). (از تاج العروس ).
وادی سماوهلغتنامه دهخداوادی سماوه . [ س َ وَ ] (اِخ ) بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید : «... و از جمله کلیات وقایع که در شب میلاد آن شفیع روز معاد اتفاق افتاد معدوم شدن دریاچه ٔ آب ساوه و جریان آب در وادی سماوه و حال آنکه قبل از آن تاری
اسماوهواژهنامه آزادآسماوه = (آسمان آبی ) در لغت کوردی قدیم آسته به معنی آسمان و ئاو یا آو به معنی آب است آسه م ئاوه بوده که به در طول زمان مختصرا آسماوه شده است