سنگباریلغتنامه دهخداسنگباری . [ س َ ] (حامص مرکب ) عمل سنگ باران . رجم و سنگ انداز. (ناظم الاطباء) : مکن بر فرق خسرو سنگباری چو فرهادش مکش در سنگساری .نظامی .
شنبارلغتنامه دهخداشنبار. [ شَم ْ ] (ع اِ) فراسیون . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 224). رجوع به فراسیون شود.
صنبرةلغتنامه دهخداصنبرة. [ ص ِن ْ ن َ رَ ] (اِخ ) جایگاهی است در اردن مقابل عقبة افیق در سه میلی طبریه . (معجم البلدان ).
سنگساریلغتنامه دهخداسنگساری . [ س َ ] (حامص مرکب ) رجم . (ناظم الاطباء). عمل سنگسار کردن . رجم کردن : مکن بر فرق خسرو سنگباری چو فرهادش مکش در سنگساری . خاقانی .سری دگر بکف آور که در طریقت عشق سزاست این سر سگسار سنگساری را. <p