سواءلغتنامه دهخداسواء. [ س َ ] (ع ص ، اِ) یکسان . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). برابر. (مهذب الاسماء). راستاراست . برابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) : سواء لمن خالف هذا الامر صلی ام زنی ؛ راست راست است که هرکه خلاف امامت ما بکند... (النقض ص <span class="hl" dir="l
سواءلغتنامه دهخداسواء. [ س َ ] (ع مص ) اندوهگین کردن کسی را. || زشت گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
مجموعۀ احساسیsoap opera, soap, soaperواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ تلویزیونی سبک و احساسی که معمولاً در طول روز پخش میشود
صابون فلزیmetallic soapواژههای مصوب فرهنگستاننمک اسیدهای استئاریک یا اولئیک یا پالمیتیک یا لوریک و یک فلز سنگین، مانند کبالت یا مس که از آن برای خشککردن درپوش رنگها و جوهرها، در قارچکشها و مواد ضد آب، استفاده میکنند
سواءةلغتنامه دهخداسواءة. [ س َ ءَ ] (ع اِ) عورت و رسوایی . (منتهی الارب ) (صراح اللغة). || سخت بدن . (منتهی الارب ). || زنا. (منتهی الارب ). || خوی زشت . (منتهی الارب ) (صراح اللغة). ج ، سؤات .
سواءةلغتنامه دهخداسواءة. [ س َ ءَ ] (ع اِ) عورت و رسوایی . (منتهی الارب ) (صراح اللغة). || سخت بدن . (منتهی الارب ). || زنا. (منتهی الارب ). || خوی زشت . (منتهی الارب ) (صراح اللغة). ج ، سؤات .
لیلةالسواءلغتنامه دهخدالیلةالسواء. [ ل َ ل َ تُس ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) شب سیزدهم یا چهاردهم از هر ماه قمری . (از منتهی الارب ). شب نیمه ٔ ماه . (مهذب الاسماء).
اسواءلغتنامه دهخدااسواء. [ اِس ْ ] (ع مص ) تباه گردانیدن . || بدی کردن با کسی . || زنا کردن . || رسوا گردیدن . || در بلا افتادن . || تمام درآوردن چیزی را در چیزی . || انداختن حرفی از قرآن . (منتهی الارب ). || بیوکندن و دست بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بگذاشتن . ترک کردن چیزی راو غفلت کردن از
علی السواءلغتنامه دهخداعلی السواء. [ ع َ لَس ْ س ِ ] (ع ق مرکب ) برابر. بطور یکسان . به یکسانی . بطور مساوی .