فرهنگ فارسی عمید
۱. میله فلزی کوچک نوکتیز که ته آن سوراخ دارد و برای دوختن پارچه یا چیز دیگر به کار میرود؛ درزن؛ دوزنه؛ دوزینه.۲. (پزشکی) [عامیانه] آمپول.۳. وسیلهای که با آن در تقاطعهای راهآهن مسیر حرکت قطار را عوض میکنند.⟨ سوزن زدن:۱. دوختن پارچه با دست و بهوسیلۀ نخ و سوزن؛ دوخت