لکای بیرنگbleached shellac, bone dry bleached shellacواژههای مصوب فرهنگستانمحصول بیرنگ حاصل از رنگبَری صمغ لکای نارنجی
سلقلغتنامه دهخداسلق . [ س ِ ل َ ] (ع اِ) آنچه از درخت فروریزد. || گیاه شبرق خشک . || شهد که در طول خانه ٔ مگس است . طرف راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سلکلغتنامه دهخداسلک . [ س َ ] (ع مص ) پاسپر کردن جای را. (منتهی الارب ). || درآوردن دست خود را در جیب . (منتهی الارب ). || درآوردن چیزی در چیزی . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).