سپانلولغتنامه دهخداسپانلو. [ س ِ ] (اِخ ) نام قبیله ای است از طایفه ٔ قاجار که به استراباد کوچ داده شده اند. رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 108 شود.
سانگالولغتنامه دهخداسانگالو.[ گال ْ ل ُ ] (اِخ ) جولیانو جیامبرتی (1445 - 1516م .) معمار و مهندس نظامی فلورانتی ، او راهبر و راهنمای و هادی رافائل در کارهای نقاشی سن پیر بوده است .
لولغتنامه دهخدالو. (پسوند) مزید مؤخر امکنه باشد: پیچه لو.آب لو. مقصودلو. کندلو. دیرسمالو. زیادلو. فراسانلو.بالو. خرسگلو. قولو. فهلو (پهله = فهله ). سپانلو.