تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک
چینش قائم باد تکسمتیunidirectional vertical wind shear, rectilinear wind shearواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جهت بُردار چینش قائم باد با ارتفاع تغییر نمیکند
برش 8shearواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که نیروهای داخلی پدیدآورندۀ آن موجب لغزش یک صفحه بر صفحۀ مجاور شود
سپهرلغتنامه دهخداسپهر. [ س ِپ ِ ] (اِ) پارسی باستان «سپیثره » (لغةً یعنی سپهرداد، آسمان آفریده )، پهلوی «هوسپیتر» و «سپیهر» بقول نلدکه این کلمه مستقیماً از سانسکریت «سویتر» (مایل بسفیدی ، سفید) آمده و بقول گایگر کلمه ٔ افغانی «سپرا» (خاکستری رنگ ) از آنجاناشی است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین
سپهرفرهنگ فارسی عمید۱. آسمان؛ فلک.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه راستپنجگاه.⟨ سپهر برین: [قدیمی] آسمان نهم.⟨ سپهر زنگاری: [قدیمی] = ⟨ سپهر کبود⟨ سپهر کبود: [قدیمی] آسمان نیلگون: ◻︎ گر ز خود غافلم به باده و رود / نیستم غافل از سپهر کبود (نظامی۴: ۷۲۲).
خنیاگر سپهرلغتنامه دهخداخنیاگر سپهر. [ خ ُ گ َرِ س ِ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زهره است . (یادداشت بخط مؤلف ). خنیاگر چرخ . خنیاگر فلک .
خاتونان شبستان سپهرلغتنامه دهخداخاتونان شبستان سپهر. [ ن ِ ش َ ب ِ ن ِ س ِ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب و زهره است . رجوع به خاتون شبستان سپهر شود. (انجمن آرا).
چراغ سپهرلغتنامه دهخداچراغ سپهر. [ چ َ / چ ِ غ ِ س ِ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب و ماه و ستارگان باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مجازاً آفتاب . چراغ آسمان و چراغ فلک . (فرهنگ نظام ). آفتاب عالمتاب . مرادف چراغ آسمانی و چراغ
خط سپهرلغتنامه دهخداخط سپهر. [ خ َطْ طِ س ِ پ ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دایره ٔ عالم . دایره ای که در هیئت قدیم عالم را نمایش می داده است : دایره ٔ خط سپهرش مقام غالیه ٔ بوی بهشتش غلام .نظامی .