بادبانک سکانشsteering sail, studding sailواژههای مصوب فرهنگستانبادبانی کوچک در جلوی شناورهای بادبانی که بیش از آنکه برای پیشرانش به کار رود، از آن برای هدایت شناور استفاده میکنند
کاسهنمد میللنگcrankshaft seal,crankshaft oil sealواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای نفوذناپذیر برای جلوگیری از نشت روغن از اطراف میللنگ
نقشة بادبانبندیrigging plan, sail plan, sail draughtواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای که مساحت و چگونگی چینش همة بادبانها و نیز نحوة به هم بستن آنها را نشان میدهد
scarfsدیکشنری انگلیسی به فارسیروسری، شال گردن، شال، حمایل ابریشمی و امثال ان، شال گردن بستن، در شال پیچیدن
scarfدیکشنری انگلیسی به فارسیروسری، شال گردن، شال، حمایل ابریشمی و امثال ان، شال گردن بستن، در شال پیچیدن
شاللغتنامه دهخداشال . (اِخ ) دهی از دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد. سکنه ٔ آن 1468 تن ، آب آن از دو رشته چشمه . محصول آن غلات و سردرختی است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی آن جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="h
شاللغتنامه دهخداشال . (اِخ ) قصبه ای از دهستان رامند بخش بویین شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 4321 تن ، آب آن از رودخانه ٔ خررود. محصولات آن غلات ، باغات و انگور و بادام و قیسی و هندوانه . شغل اهالی زراعت و گلیم وجاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span
شاللغتنامه دهخداشال . (معرب ،اِ) نوعی ماهی دریایی . (از اقرب الموارد). بگفته ٔ صاحب نشوء اللغة این کلمه معرب کلمه ٔ یونانی بالئنا است . (نشوء اللغة ص 82).
شاللغتنامه دهخداشال . (اِ) پارچه ٔ پشمی یا کرکی مخصوص که در شهرهای ایران بویژه در کرمان و مشهد و خلخال بافته می شود وبرای پالتو و لباسهای زمستانی بکار میرود. طرز تهیه ٔ آن به این صورت است که ابتدا نخهای پشمی را که بوسیله ٔ دوک رشته اند جولاهان در دستگاه مخصوص می تنند (می بافند) و آن بافته را
پوشاللغتنامه دهخداپوشال . (اِ مرکب ) (از پوچ یا پوک یا پوش + آل حرف نسبت ) چیزهای سبک و میان تهی و هیچکاره چون تراشه و رندیده ٔ چوب و خرده ٔ نجاری . الیاف و ساقه های برخی رستنی ها چون برنج و جز آن . پوچال . رندش . || پر و پوشال ، از اتباع است بمعنی آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اوریدکردن آن از
شاللغتنامه دهخداشال . (اِخ ) دهی از دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد. سکنه ٔ آن 1468 تن ، آب آن از دو رشته چشمه . محصول آن غلات و سردرختی است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی آن جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="h
شاللغتنامه دهخداشال . (اِخ ) قصبه ای از دهستان رامند بخش بویین شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 4321 تن ، آب آن از رودخانه ٔ خررود. محصولات آن غلات ، باغات و انگور و بادام و قیسی و هندوانه . شغل اهالی زراعت و گلیم وجاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span