شاید این کتاب (= معرفه) را داشته باشم .گویش اصفهانی تکیه ای: šâyad ne(n) ketâbe dârbun. طاری: šâyad in ketâb dârbun. طامه ای: šâyad ni ketâbe dârbon. طرقی: šâyad in kötâbe dârbo. کشه ای: šâyad in ketâb dârbo. نطنزی: šâyad nen ketâbe dârbon.
صندلی کودکbaby car seat, child safety seat, infant safety seat,child restraint system, child seat,baby seat, restraining car seat, car seatواژههای مصوب فرهنگستانصندلی ایمنی برای نشستن کودک در خودرو بهمنظور جلوگیری از آسیب رسیدن به او در هنگام تصادف
هشداردهندة کمربند ایمنیseat belt reminder/ seatbelt reminder, SBR, seat belt warning, seat belt alarmواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در صورت نبستن کمربند ایمنی ازطریق علائم صوتی یا تصویری یا نوری هشدار میدهد
پاخورۀ برنجcrown sheath rot of rice, rice crown sheath rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری قارچی که در آن غلاف طوقۀ برنج قهوهای تیره میشود و بوتۀ آن میخوابد
گزارش کار دوربینdope sheet, caption sheet, cap sheetواژههای مصوب فرهنگستانفهرستی از نماهای فیلمبرداریشده و همچنین فهرستی از محتوای حلقههای فیلم
شایدلغتنامه دهخداشاید. [ ی َ ] (ق ) گویا. ممکن است . محتملاً. احتمالا. تواند بودن . ظاهراً. لعل . (از یادداشت مؤلف ). || سوم شخص مفرد مضارع از شایستن یا شاییدن . و شاید در اصل شاید بودن و شاید بُدَن و شاید بود، بوده است و بعدها جزء دوم را حذف کرده اند. (از فرهنگ فارسی معین ) <span class="hl"
شایدفرهنگ فارسی عمیدممکن است؛ احتمال دارد؛ باشد که: ◻︎ غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد (حافظ: ۳۳۰). Δ در اصل فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر شایستن است.
شایددیکشنری فارسی به انگلیسیarguably, doubtless, likely, must, peradventure, perchance, perhaps, possibly, probably, seem
شایدلغتنامه دهخداشاید. [ ی َ ] (ق ) گویا. ممکن است . محتملاً. احتمالا. تواند بودن . ظاهراً. لعل . (از یادداشت مؤلف ). || سوم شخص مفرد مضارع از شایستن یا شاییدن . و شاید در اصل شاید بودن و شاید بُدَن و شاید بود، بوده است و بعدها جزء دوم را حذف کرده اند. (از فرهنگ فارسی معین ) <span class="hl"
واتنشایدلغتنامه دهخداواتنشاید. [ ت ِ ] (اِخ ) شهری است در آلمان در وستفالی شمالی در ناحیه ٔ رور که 73000 تن سکنه دارد و مرکز صنایع فلزکاری ، کفش سازی و مکانیکی است .
شایدفرهنگ فارسی عمیدممکن است؛ احتمال دارد؛ باشد که: ◻︎ غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد (حافظ: ۳۳۰). Δ در اصل فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر شایستن است.