لغتنامه دهخدا
شب اندر روز. [ ش َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) روز و شب . بیست و چهار ساعت شبانه روز. شب و روز در یکدیگر فرورفته . || کنایه از روشنایی و تاریکی باشد. || نام نوعی از پارچه ٔ ابریشمی سیاه وسفید در هم بافته بود که آن را روز و شب هم میگفتند. (فرهنگ نظام ). نوعی از جامه ٔ ابریشمی که سیاه و