شجواءلغتنامه دهخداشجواء. [ ش َ ] (ع ص ) مفازة شجواء؛ بیابان سخت گذار. (منتهی الارب ). بیابان صعب المسلک . (از اقرب الموارد).
سجواءلغتنامه دهخداسجواء. [ س َج ْ ] (ع ص ) ناقة سجواء؛ شتر ماده که وقت دوشیدن آرام و قرار گیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || امراءة سجواءالطرف ؛ زن آرمیده چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
شجوةلغتنامه دهخداشجوة. [ ش َ وَ ] (اِخ ) وادیی است . (منتهی الارب ). نام وادیی است به تهامه ازکوهی موسوم به فحل فرومیریزد. (از معجم البلدان ).
شجعاءلغتنامه دهخداشجعاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشجع. ج ، شُجع. (از اقرب الموارد). رجوع به اشجع شود. زن پردل و دلاور.(منتهی الارب ). شجیعة. (از اقرب الموارد). || دراز. (از اقرب الموارد). || ناقة شجعاء؛ شترماده ٔ سبک دست و پا در رفتن . (منتهی الارب ).