سعابرلغتنامه دهخداسعابر. [ س َ ب ِ ] (ع اِ) سعابرالطعام . آنچه از گندم دور کنند آن را از گندم دیوانه ، دانه ٔ تلخ و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
شهبرلغتنامه دهخداشهبر. [ ش َ ب َ ] (ع ص ) رجل شهبر؛ مرد پیر و قیل لایوصف به الرجال . || سطبر و بزرگ سر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
سعبرلغتنامه دهخداسعبر. [ س َ ب َ ] (ع ص ) چاه بسیارآب . || نرخ ارزان . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
صعبرلغتنامه دهخداصعبر. [ ص َ ب َ ] (ع اِ) درختی است مانا به کُنار. (منتهی الارب ). درختی است . (مهذب الاسماء).