شهدکیلغتنامه دهخداشهدکی . [ ش َ دَ ] (ص نسبی ) انتساب به شهدک است که نام اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
شهدکلغتنامه دهخداشهدک . [ ش َ دَ] (اِ مصغر) مصغر شهد. خوش آیندی چیزهای شیرین که کمی شیرین باشد. || لذت آرمیدن با زن . || محل آرمیدن با زن . (ناظم الاطباء). شرم جای .
سعدیکلغتنامه دهخداسعدیک . [ س َ دَ ] (ع اِ فعل ) کلمه ٔ دعائیه است یعنی نیک بخت گردانند ترا. (آنندراج ). لبیک و سعدیک ، به لفظ تثنیه ، یعنی اسعدک اسعاداً بعد اِسعاد و نصب این دو صیغه بنابر مصدر بودن آن دو است . (از اقرب الموارد).